انتخابات ۹۶ | برنامهمحوری: پایبندی به سیاستهای کلی نظام - ستاد دانشجویان شاهد و ایثارگر
انتخابات ۹۶ | برنامهمحوری: پایبندی به سیاستهای کلی نظام
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره لزوم پایبندی رئیس جمهور به سیاستهای کلی نظام
سعی کنیم سیاستهای کلی کشور دچار التهاب نشود-
ممکن است فعالیتهای کاری ما با ابتکارها و دیدگاههای نو و نیروهای پُرنشاط و نوبهنو تغییر پیدا کند، لیکن سیاستهای کلیمان نباید دچار التهاب و اغتشاش شود؛ یعنی خط سیاسی مستمری که در سند «چشمانداز» دیده شده، بایستی ادامه پیدا کند. البته وقتی ما هدفی داریم، کارکنان و عاملان و بازیکنان نوبهنویی وارد صحنه میشوند، ابتکارهای خودشان را به کار میزنند، کارهای جدیدی را انجام میدهند، رأی و نظر خودشان را به کار میبندند و ممکن است از صحنه کنار بروند و کس دیگری بیاید و در بخشی از بخشها جای آنها را بگیرد - این ایرادی ندارد - و ابتکار جدیدی را به کار بزند و نگاه جدیدی به مسائل و اجرائیات داشته باشد، لیکن سعی کنیم ثبات سیاسی در کشور و در سیاستهای کلی کشور دچار التهاب نشود. یکی از چیزهایی که اطمینان و اعتماد را به کار بلندمدت اقتصادی و اجتماعی در کشور تضمین میکند، ثبات سیاستهاست؛ ما بایستی به این موضوع هم در اظهاراتمان، هم در عملکردمان و هم در انعکاس کارهایمان توجه کنیم و اهمیت دهیم. ۱۳۸۳/۰۶/۰۴
روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادی، مضر است؛ تغییر سیاستهای اقتصادی به طور دائم، مضر است - در همهی بخشها، بخصوص در اقتصاد - تکیه کردن بر نظرات غیر کارشناسی، مضر است؛ اعتماد کردن به شیوههای تزریقیِ اقتصادهای تحمیلی شرق و غرب، مضر است. سیاستهای اقتصاد باید سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادی باشد که در ساخت درونیِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگی کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشهی دنیا، آن گوشهی دنیا متلاطم نشود؛ این چیزها لازم است. ۱۳۹۲/۰۲/۰۷
مسئولان کارها را در همان جهت سیاستها پیش ببرند
اگر کشور، سیاست مشخّصی را در مقولهای پذیرفته است، کسی که اجرای بخشی از بخشهای کشور را میپذیرد، باید آن را در همان جهت کار و به همان سمت و با همان هدف پیش ببرد و هدایت کند؛ ولو خود او، آن سیاست را به طور کامل تثبیت نکرده باشد. اگر چه، در صورتی که مجریِ آن سیاست را قبول نداشته باشد، معلوم نیست چقدر بتواند این کار را به درستی انجام دهد. ولی به هر حال، آنکه لازم و اساسی است، این است که مدیر، مسؤول یا وزیری که این مسؤولیت را برعهده گرفته، کار را در جهت آن سیاستهای پذیرفته شده که سیاستگذاران در هر بخش انجام دادهاند، پیش ببرد. ۱۳۷۲/۰۵/۱۲
تصمیمگیریهای روزمره، ضعف ما است!
ضعف ما در اقتصاد، که به سختیِ معیشت گروههائی از مردم منتهی شد، عبارت است از وابستگی به نفت و بیاعتنائی به سیاستهای کلان اقتصادی، و سیاستها و تصمیمگیریهای پیدرپیِ روزمرّه. مسئولین کشور ــ مسولینِ امروز و بخصوص مسئولین آینده که بعد از انتخاباتِ امسال بر سر کار خواهند آمد ــ به این نکته توجه کنند؛ کشور باید سیاست اقتصادیِ کلانِ روشن و مدوّن و برنامهریزیشده داشته باشد؛ حوادث گوناگون نتواند تغییر و تبدیلی در آن ایجاد کند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
برنامهی پنجساله، برنامه و قانون است، باید تحقق پیدا بکند؛ تخلف از برنامه، تخلف از قانون است. ۱۳۸۵/۰۵/۲۳
برنامه، یعنی قالب حرکت عمومی کشور. برنامه که امر کوچکی نیست! بودجهی سالانه که نیست! برنامه، جهتگیری در همهی مسائل است و اهتمام لازم دارد. ۱۳۷۴/۰۳/۰۸
خود رهبری در زمینه سیاستها فکر میکند و تصمیم میگیرد
نباید تصور شود که این سند یا سیاستهای کلی را کسانی نشستهاند و دارند تنظیم میکنند؛ نه. درست است که اینها یک فرایندی دارد و از یک جاهایی شروع میشود؛ لیکن آن کسی که در این زمینه کار و فکر میکند و تصمیم میگیرد، خودِ رهبری است؛ این سیاستها، سیاستهای رهبری است. اینها چیزهایی است که با توجه به همهی جوانب ملاحظه شده و این سند چشمانداز درآمده است و بر اساس سیاستهای کلیای که در این مدت وجود داشته، اعلام شده است. اینها باید در برنامهها رعایت شود و نباید تخلف شود. البته ممکن است بعضی از تاکتیکها به ظاهر با سیاستها متناسب نباشد؛ اما انسان دقت که بکند، میبیند این تاکتیک در نهایت به همان چیزی که در سیاستها یا در سند چشمانداز ترسیم شده است، برمیگردد. ما از این امتناعی نداریم. مثل اینکه شما با اتومبیل دارید به طرف شرق حرکت میکنید، یک جا جاده پیچ میخورد؛ اگر کسی آنجا نگاه کند، میبیند جاده به طرف غرب یا شمال یا جنوب میرود؛ اما این پیچ طبیعیِ جاده است. بعد از اینجا که عبور کردیم، باز به همان مسیر طبیعی میرسیم. اینطور حرکتها و مانورهای تاکتیکی و بینراهی را من ایراد نمیگیرم؛ اما جهتگیری حتماً باید جهتگیری سند چشمانداز باشد. ۱۳۸۵/۰۶/۰۶
فرآیند تنظیم سیاستهای کلّی، فرایند بسیار قوی و مستحکمی است
مهمترین وظیفهی رهبری در قانون اساسی، تنظیم سیاستهای کلّی است. فرایند تنظیم سیاستهای کلّی یکی از منطقیترین و زیباترین فرایندهاست. حالا عدّهای دلشان میخواهد که دائم بر طبل دروغگویی و بهتانزنی بکوبند. ما هم حرفی نمیزنیم و آنها هم هرچه میخواهند میگویند؛ اشکالی هم ندارد؛ اما شما جوانان شاید بدانید و اگر نمیدانید، بدانید که فرایند تنظیم سیاستهای کلّی، فرایند بسیار قوی و مستحکمی است. این سیاستها اوّل در کمیسیونهای دولت تنظیم میشود و بعد به دولت میآید. دولت آنها را بررسی و تصویب میکند و به رهبری پیشنهاد میکند. رهبری هم آن را به مجمع تشخیص مصلحت میدهد. این سیاستها در کمیسیونهای مجمع تشخیص مصلحت با حضور کارشناسان متعدّد از بخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی، دانشگاهی، علمی که از خود مجمع و بیرون آن هستند، بررسی و تکمیل میشود؛ بعد مجدّداً به رهبری میدهند. رهبری هم آن سیاستها را با آن مبانی و اصول ارزشی نظام جمهوری اسلامی تطبیق میدهد، تصویب میکند و آن سیاستها به دولت برمیگردد و به مجلس ابلاغ میشود. نقش رهبری در تنظیم سیاستها این است که مراقب باشد تا زمینهها قصوری یا تقصیری پیش آید، متوجّهِ رهبری است. بعد که این سیاستها ابلاغ شد، آن وقت مجلس موظّف است برطبق این سیاستها قانون بگذراند و دولت هم موظّف است سیاستهای اجرایی خودش را تنظیم و بر طبق آنها عمل کند. مجموعهی این ساز و کار مفصّل دستگاههای اجرایی و قضایی و تقنینی در این چهارچوب بهکار میافتند و کار میکنند که هر کدام مسؤولانی دارند و مسؤولیتهایی، که باید کار را انجام دهند. ۱۳۸۲/۰۹/۲۶
از دوران بیست سالهی چشمانداز - همین طور که اشاره شده - حدود یک چهارمش گذشته. یک برنامه، که برنامهی چهارم توسعه باشد، تمام شده؛ امسال سال اول برنامهی پنجمیم. البته در برنامهی چهارم خیلی کارها انجام گرفته. طبق گزارشهائی که دادند و شنیدید و این گزارشها درست هم هست، کارهای بسیار مهمی انجام گرفته؛ لیکن در عین حال برخی از کارها هم هست که انجام نگرفته و باید انجام بگیرد. سیاستگذاریها درست است. سیاستهای اعلام شده در حوزهی اصلاح الگوی مصرف، سیاستهای کلی نظام اداری، سیاستهای کلی اشتغال و سیاستهای اصل ۴۴ - اینهائی که ابلاغ شده - همهاش با هم هماهنگ است. اگر بتوانیم برنامه را بر طبق این سیاستها تنظیم کنیم و پیش ببریم و در عالم واقعیت تحقق پیدا کند، ما خیلی خواهیم توانست از این ظرفیتی که اشاره کردم، استفاده کنیم. این سیاستها یک انسجامی را به وجود میآورد و انسجام لایههای مختلف تحرک اقتصادی را تأمین میکند. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
اهمیت تنظیم برنامههای توسعه بر اساس سیاستهای کلی نظام
دولت با کارِ کارشناسی، سیاستها را به رهبری پیشنهاد میکند. سیاستها مسائل بلند مدّت نیست؛ پنجساله است. گاهی در مقطع پنجساله، سیاستی اولویّت پیدا میکند؛ این را دولت میتواند با محاسبات و دقّتهای خودش پیشبینی و سپس به رهبری پیشنهاد کند؛ رهبری هم به مجمع تشخیص مصلحت میدهد تا بررسی کنند.
ما خواهش کردیم قبل از دادن سیاستها به ما و ابلاغ سیاستها، هیچ چیز به عنوان پایهها و چارچوب برنامه به دستگاهها ابلاغ نشود تا بر اساس سیاستها و طبق قانون اساسی، برنامه چارچوببندی و فصلبندی و سپس تدوین شود. ۱۳۸۲/۰۵/۱۵
اگر برنامه پنجساله با آن سیاستهایی که ما به طور مشخّص و با مشورت فراوان و کار زیادی که روی آن شده و اعلام هم کردهایم، تطبیق کند، من شک ندارم که در طول پنج سال، اثر محسوسی دیده خواهد شد. نمیگویم بهکلّی همه مشکلات حل میشود؛ اما یقیناً اثر محسوسی دیده خواهد شد. مشروط بر اینکه آن سیاستها دقیقاً رعایت شود. البته ما، هم به خود دولت و هم به مجلس سفارش کردیم که مراقبت کنند تا آنجایی که عملی است - که فکر هم میکنیم همهاش یا نزدیک به همهاش عملی است - این سیاستها در مواد برنامهها دیده شود. ۱۳۷۸/۰۹/۰۱
برنامهها دقیقاً منبعث از سیاستها باشند
برنامهها از دل سیاستها میجوشد. مسأله سیاستها و برنامهریزی و بحث در دولت و بعد در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ملاحظه نقدهای مختلف و انتخاب سیاستها و بعد برنامهریزی بر اساس سیاستها، یک روال طبیعی و منطقی پیدا کرد؛ لیکن توجّه داشته باشید که در خلال این برنامهریزی، سیاستهایی که از این مراحلِ گوناگون گذشته، دقیقاً رعایت شود. اینکه برنامهها باید از دل سیاستها بجوشد، بایستی به معنای حقیقی کلمه منبعث از سیاستها و ساخته و پرداخته این سیاستها باشد که اگر برنامه در جایی موفّق شد، آدم بداند این سیاست درست بوده، اگر برنامه خطا کرد، آدم بداند سیاست غلط بوده؛ یعنی باید این تلازم معلوم شود. اگر یک جا در برنامهها طوری شد که سیاستها رعایت نگردید، آن وقت علّتِ غلط بودن برنامه مشخّص میشود. این غیر از آن چیزی است که به عملکرد مجریان مربوط میشود. بالاخره درصدی به عملکرد مجریان برمیگردد و سیاستها از اینها برکنار خواهد ماند. بنابراین، آدم نمیتواند تشخیص دهد که آیا این سیاستی که ما نشستیم با این همه مقدّمات و مجمع تشخیص و قبلش هیأت دولت و شاید چند هزار ساعت کاری که آقایان در سازمان برنامه برای تنظیم این سیاستها انجام دادند و بعد هم پیش ما آمد و کارهایی که ما کردیم، بالاخره درست بود یا غلط بود. باید طوری باشد که دقیقاً این سیاستها در تک تک برنامهها قابل مشاهده باشد و آدم بداند این برنامه ناشی از آن سیاست است؛ یعنی یک ارتباط منطقی و طبیعی وجود داشته باشد. ۱۳۷۸/۰۶/۰۲
سیاستگذاری توأم با بازرسی
رهبری برای برنامههای کشور سیاستگذاری میکند؛ برنامه را دولت میریزد و دولت اجرا و بازرسی میکند. من البته در موارد زیادی که شکایتی میشود، یا از چیزی اطّلاعی پیدا میکنم، منتظر نمیمانم که کسی بازرسی کند و بیاید به من خبر بدهد. خودم برای بازرسی میفرستم و اگر ببینم ناحقّی وجود دارد، تا آن جایی که در حدود اختیارات قانونی من است، اقدام میکنم. یعنی به آن سیاستگذاریِ اوّل اکتفا نمیکنم؛ لیکن هیکل کار، سیاستگذاری است. ۱۳۷۷/۱۲/۰۴
تنظیم سیاستهای اقتصادی براساس سیاستهای اقتصاد مقاومتی
روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادی، مضر است؛ تغییر سیاستهای اقتصادی به طور دائم، مضر است - در همهی بخشها، بخصوص در اقتصاد - تکیه کردن بر نظرات غیر کارشناسی، مضر است؛ اعتماد کردن به شیوههای تزریقیِ اقتصادهای تحمیلی شرق و غرب، مضر است. سیاستهای اقتصاد باید سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادی باشد که در ساخت درونیِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگی کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشهی دنیا، آن گوشهی دنیا متلاطم نشود؛ این چیزها لازم است. رئیس جمهوری که میخواهد این کشور بزرگ را اداره کند، این راه پرافتخار را به کمک مردم و برای مردم طی کند، باید اینچنین خصوصیاتی داشته باشد. ۱۳۹۲/۰